نویسنده: گروه نویسندگان




 

بیم دادن ( انذار)

قرآن کریم: ... وَ أُوحِیَ إِلَیَّ هٰذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَکُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ: (1) و این قرآن به من وحی شده است تا شما و کسانی را که ] این پیام[ به آنها می رسد بیم دهم؛ تَبَارَکَ الَّذِی نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِیَکُونَ لِلْعَالَمِینَ نَذِیراً: (2) مبارک است خداوندی که فرقان ( قرآن) را بر بنده ی خود نازل کرد تا برای جهانیان بیم دهنده باشد؛ وَ مَا کَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنْفِرُوا کَافَّةً فَلَوْلاَ نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَلِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ: (3) و نباید همه مؤمنان ] برای جهاد[ کوچ کنند. پس چرا از هر فرقه، گروهی از ایشان ] به مدینه[ کوچ نمی کنند تا در دین آگاهی عمیق پیدا کنند و هنگامی که به سوی قوم خود مراجعت کردند آنها را بیم دهند شاید که آنها ] از عذاب خدا[ دوری گزینند.

هشدار دادن و اخطار

قرآن کریم: ... وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ: (4) و تقوای الهی پیشه کنید و بدانید که خداوند به شدت عقاب می کند؛ ... وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّکُمْ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ: (5) و تقوای الهی پیشه سازید و بدانید که به سوی او محشور می شوید؛ ...وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ: (6) و از خدا پروا کنید و بدانید که خداوند به آنچه می کنید بیناست؛ ... هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ... : (7) آن ] منافقان[ دشمن اند، پس از ایشان بپرهیز؛ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِکُمْ وَ أَوْلاَدِکُمْ عَدُوّاً لَکُمْ فَاحْذَرُوهُمْ: (8) ای کسانی که ایمان آوردید، برخی از همسران و فرزندان شما دشمن شمایند پس از ایشان بر حذر باشید.

تهدید

قرآن کریم: أَفَأَمِنَ أَهْلُ الْقُرَى أَنْ یَأْتِیَهُمْ بَأْسُنَا بَیَاتاً وَ هُمْ نَائِمُونَ‌ أَوَ أَمِنَ أَهْلُ الْقُرَى أَنْ یَأْتِیَهُمْ بَأْسُنَا ضُحًى وَهُمْ یَلْعَبُونَ‌: (9) آیا ساکنان آبادی ها ایمن هستند از این که عذاب ما شامگاهان که در خواب هستند به آنها برسد؟ یا ساکنان آبادی ها ایمن هستند از این که عذاب ما نیم روز در حالی که سرگرم بازی هستند به سراغشان آید؟ وَ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ کَذَّبُوا بِآیَاتِنَا أُولٰئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ خَالِدِینَ فِیهَا وَ بِئْسَ الْمَصِیرُ: (10) و آنان که کفر ورزیدند و آیات ما را تکذیب کردند، اهل آتش هستند و در آن جاودانه اند و چه بد سرانجامی است؛ ... وَ مَنْ یَرْتَدِدْ مِنْکُمْ عَنْ دِینِهِ فَیَمُتْ وَ هُوَ کَافِرٌ فَأُولٰئِکَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ أُولٰئِکَ أَصْحَابُ النَّارِهُمْ فِیهَا خَالِدُونَ: (11) و از شما هر کس از دینش برگردد و در حال کفر از دنیا برود اعمال آنها در دنیا و آخرت تباه می گردد و ایشان اهل دوزخ و در آن جاودانه خواهند بود.

تنبیه (12)

عن أمیر المؤمنین (ع): مَن لَم یُصلِحهُ حُسنُ المُدَارَاهِ، أصلَحَهُ سُوءُ المُکَافَاه: (13) آن کس که خوبی مدارا او را اصلاح نکند، بدی مجازات اصلاحش می کند.
روش تنبیه را می توان به دو نوع تنبیه سلبی (14) و تنبیه ایجابی (15) تقسیم کرد. در تنبیه سلبی، متربی در برابر کار ناشایست خود، از چیزی محروم (16) یا به ازای آن، جریمه (17) می شود. در تنبیه ایجابی، یا برای تربیت وی از محرک های آزارنده (18) استفاده می شود یا وی به فعالیت های آزارنده (19) وادار می شود. بیان خطا، ملامت و سرزنش ( مانند تعریض و کنایه زدن) و نیز قهر، اخراج، تبعید، کیفر دادن و تعزیر از جمله روش های استفاده از محرک های آزارنده اند و تمرین ایجابی (20) تمرین مشروط (21) جبران کردن (22)، تسلیم هدایت شده (23) و ایجاد محدودیت جسمانی (24) از روش های وادار کردن به فعالیت های آزارنده اند. در اینجا تنها به نمونه هایی از این روش ها در متون دینی توجه می کنیم. لازم است یادآوری شود استفاده از روش تنبیه، مانند سایر روش ها، شرایط خاصی دارد که در جای خود باید مورد بررسی قرار گیرد.

محروم کردن

تشویق نشدن فرد خطاکار در مقابل تشویق شدن فرد درست کار، نوعی محروم کردن و تنبیه برای خطاکار است.
عن أمیر المؤمنین (ع): اُزجُرِ المُسِیءَ بِثَوَابِ المُحسِن: (25) بدکار را با پاداش دادن به نیکوکار ] از کار ناشایست[ باز دار.

بیان خطا

عن أمیر المؤمنین (ع): رُبَّ ذَنبٍ مِقدَارُ العُقُوبَهِ عَلَیهِ إعلامُ المُذنِبِ بِه: (26) چه بسا گناهی که اندازه ی مجازات آن ] تنها[ آگاه کردن خطاکار از آن است.

ملامت و سرزنش

قرآن کریم: وَلا اُقسِمُ بِالنَّفسِ اللَّوَّامَهِ: (27) و به نفس سرزنشگر قسم یاد نمی کنم.

تعریض و کنایه زدن

عن أمیر المؤمنین (ع): عُقُوبَهُ العُقَلاءِ التَّلویحُ، عُقُوبَهُ الجُهَلاءِ التَّصرِیح: (28) مجازات خردمندان با کنایه و اشاره است و مجازات نابخردان با تصریح؛ تَلوِیحُ زَلَّه العَاقِلِ لَهُ مِن أمَضِّ عِتَابِه: (29) کنایه و اشاره به لغزش خردمند از دردناک ترین سرزنش ها برای اوست؛ التَّعرِیضُ لِلعَاقِلِ أشَدُّ عِتَابِه: (30) کنایه زدن به خردمند، سخت ترین سرزنش برای اوست.

قهر

قالَ بَعضُهُم شَکَوتُ إلَی أبِی الحَسَنِ مُوسی (ع) ابناً لِی، فَقَالَ: لا تَضرِبهُ وَ الهُجرهُ وَ لا تُطِل: (31) کسی گفت از فرزندم به امام کاظم (ع) شکایت کردم. فرمود او را نزن، با او قهر کن، ولی طول مده.

اخراج و تبعید

قرآن کریم: وَاقْتُلُوهُمْ حَیْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَ أَخْرِجُوهُمْ مِنْ حَیْثُ أَخْرَجُوکُمْ وَ الْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ... : (32) و آنان را هر جا یافتند بکشید و همان گونه که شما را بیرون راندند آنها را بیرون برانید و فتنه گری از کشتن شدیدتر است؛ إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِینَ یُحَارِبُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ یَسْعَوْنَ فِی الْأَرْضِ فَسَاداً أَنْ یُقَتَّلُوا أَوْ یُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَیْدِیهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلاَفٍ أَوْ یُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذٰلِکَ لَهُمْ خِزْیٌ فِی الدُّنْیَا وَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِیمٌ‌: (33) سزای آنان که با خدا و پیامبر او به جنگ برمی خیزند و در زمین به فساد می کوشند جز این نیست که کشته شوند یا بر دار آویخته شوند یا دست و پایشان در جهت خلاف یکدیگر بریده شود یا از آن سرزمین تبعید شوند. این خواری برای آنان در دنیاست و در آخرت عذابی بزرگ دارند.

کیفر دادن و تعزیر

قرآن کریم: الزَّانِیَةُ وَ الزَّانِی فَاجْلِدُوا کُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ وَ لاَ تَأْخُذْکُمْ بِهِمَا رَأْفَةٌ فِی دِینِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَلْیَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ‌: (34) به هر یک از زن و مرد زناکار صد تازیانه بزنید و اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید در دین خدا درباره ی آنها رأفت به خرج ندهید، و باید گروهی از مؤمنان شاهد کیفر آنها باشند.
عن رسول الله (ص): أدِّب صِغَارَ أهلِ بَیتِکَ بِلِسَانِکَ عَلَی الصَّلَوهِ و الطَّهُور، فَإذَا بَلَغوا عَشرَ سِنِِنَ فاضرب و لا تُجَوِز ثَلاثاً: (35) کودکان اهل خانه خود را با زبانت بر نماز و طهارت ادب کن. پس هرگاه ده ساله شدند ] در صورت لزوم[ برای ادب کردن به آنها بزن، اما از سه ضربه تجاوز نکن.
علاوه بر موارد یاد شده، تنش زدایی (36) و حساست زدایی (37) را نیز می توان از روش های مهار و تضعیف گرایش های منفی دانست.

2-2-3- روش های مشترک برای گرایش های مثبت و منفی

انتخاب همسر شایسته از خانواده شایسته

عن رسول الله (ص): تَزَوَّجُوا فِی الحِجر الصّالحِحِ فَإنَّ العِرقَ دَسّاس: (38) با خانواده شایسته ازدواج کنید؛ چرا که رگ و ریشه تأثیرگذار است.
عن أمیر المؤمنین (ع): إیّاکُم وَ تَزویجَ الحَمقاء؛ فَإنَّ صُحبَتَها بَلاءٌ وَ وُلدَها ضَیاع: (39) از ازدواج با زن کم خرد بپرهیزید؛ چرا که همراهی با او بلاست و فرزندانش تباه؛ حُسنُ الخُلقِ بُرهانُ کَرَمِ الأعراق: (40) خوش اخلاقی دلیل کرامت ریشه هاست.
عن الصادق (ع): تَحِبُ لِلوَلَدِ علی والِدِهِ ثَلاثُ خُصال: اختیارُهُ لِوَالِدَتِه، و تحسینُ اسمهِ و المُبالَغَهُ فی تَأدیبِه: (41) سه چیز برای فرزند بر عهده ی پدر است: دایه ی خوب برای او برگزیدن، نام نیک بر او نهادن و تلاش فراوان در تربیت او نمودن.

برقراری نظام سالم سیاسی، اقتصادی و فرهنگی - اجتماعی

قرآن کریم: وَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ لِیُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ...: (42) و ما فرستاده ای نفرستادیم جز برای آن که به اذن خدا از او اطاعت کنند؛ لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَ أَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَ الْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَ أَنْزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ وَ مَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَ لِیَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ وَ رُسُلَهُ بِالْغَیْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِیٌّ عَزِیزٌ: (43) به تحقیق که پیامبران را با نشانه های آشکار فرستادیم و با آنها کتاب و میزان فرستادیم تا مردم به قسط قیام کنند و آهن را فرستادیم که در آن نیرویی شدید و سودهایی برای مردم است و برای آن که خداوند بداند چه کسی او و پیامبرانش را در پنهان یاری می کند. به درستی که خداوند قوی و شکست ناپذیر است؛ هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلاَلٍ مُبِینٍ‌: (44) اوست خدایی که در میان افراد درس ناخوانده پیامبری از خودشان برانگیخت که آیات الهی را بر آنها می خواند و آنها را تزکیه می کند و علم کتاب و حکمت می آموزد، گرچه پیش از آن در گمراهی آشکار بودند.
عن أمیرالمؤمنین (ع): ... فَلَیسَت تَصلَحُ الرَّعِیَّهُ إلا بِصَلاحِ الوُلاه ...: (45) زیردستان جز با شایستگی فرمانروایان شایسته نمی شوند؛ بِالعَدلِ تَصلَحُ الرَّعِیَّه: (46) با برقراری عدالت، زیردستان به شایستگی می گرایند.
عن الباقر (ع): بَنِیَ الإسلامُ عَلَی خَمسَهِ أشیاء: عَلَی الصَّلاهِ، و الزَّکاهِ، و الحجَّ، وَ الصَّوم، وَ الوِلایَهِ. قالَ زُرَارَه: فَقُلتُ: وَ إیُّ شیءٍ مِن ذَلِکَ أفضَلُ؟ فَقَالَ: الوِلایَهُ أفضَلُ، لأنَّهَاَ مِفتَاحُهُنَّ، وَ الوَالی هَوَ الدَّلیلُ عَلَیهِنَّ: (47) اسلام بر پنچ پایه بنا شده است: بر نماز، زکات، حج، روزه و ولایت. زراره گفت: گفتم: کدام یک از آنها برتر است؟ فرمود: ولایت برتر است؛ زیرا ولایت کلید آنها و والی راهنمای بر آنهاست؛ کُلُّ مَن دَانَ الله عَزَّ وَ جَلَّ بِعِبادَهٍ یُجهِدُ فِیهَا نَفسَهُ وَ لا إمامَ لَهُ مَنَ اللهِ، فَسَعیُهُ غَیرُ مَقبُولٍ وَ هُوَ ضَالٌّ مُتَحَیِّرٌ، وَ اللهُ شَانِیٌ لأعمَالِهِ، وَ مَثلُهُ کَمثلِ شَاهٍ ضَلَّت عَن رَاعِیهَا وَ قَطِیعِهَا ...: (48) هر کس خداوند دارای عزت و جلال را با عبادتی که خود را با آن به زحمت می اندازد عبادت کند، اما امام و رهبری از جانب خداوند نداشته باشد، تلاشش پذیرفته نیست و گمراه و سرگردان است و خداوند دشمن اعمال اوست و مثل او مثل گوسفندی است که از چوپان و گله اش دور افتاده است.
عن الرّضا (ع): إنَّ الإمامَهَ زَمَامُ الدِّینِ وَ نِظَامُ المُسلمینَ وَ صَلاحُ الدُّنیا وَ عِزُّ المومنین: (49) امامت زمام دین و مایه ی هم بستگی مسلمانان و صلاح دنیا و عزت مؤمنان است.

تغذیه ی مناسب و حلال

عن رسول الله (ص): أطعِمُوا المَرأهَ فِی شَهرِهَا الَّذِی تَلِدُ فِیهِ التَّمرَ، فَإنّ وَلَدَهَا یَکُونُ حَلِیماً نَقیّاً: (50) به زن در ماهی که زایمان می کند، خرما بخورانید تا فرزند او بردبار و پاکیزه شود.
عن أمیر المؤمنین (ع): أکلُ العَدَسِ یُرِقُّ القَلبَ وَ یُکثرُ الدَّمعَه: (51) خوردن عدس دل را نرم و اشک را زیاد می کند؛ ... أکلُ السَّفرجَلِ قُوَّهٌ للقلبِ الضعیفِ و یُطَیِّبُ المعدهَ و یزیدُ فی قوه الفوادِ و یُشَجِّعُ الجَبَانَ وَ یُحَسِّنُ الوَلَدَ ... : (52) خوردن ( میوه) به قلب ضعیف را تقویت و معده را پاک می کند و موجب افزایش قوت دل می شود، ترسو را شجاع می کند و در نیکویی و زیبایی فرزند مؤثر است.
عن الصادق (ع): مَن أکَلَ سَفَرجَلَه عَلَی الرِّیقِ طَابَ مَاوُهُ وَ حَسُنَ وَلَدُه: (53) هر کس ناشتا یک به بخورد نطفه اش پاکیزه و فرزندش نیکو می گردد؛ لمَّا سُئِلَ عَن عِلَّهِ تحریمِ الخمر و المیته و الدَّمِ وَ لَحم الخنزیرِ، قال: إنَّ الله سبحانَهُ و تعالی لَم یُحَرِّم ذلکَ علی عباده و أحَلَّ لَهُم سَواهُ رغبَهً منهُ فیما حرم علیهم و لا زُهداً فیما أحَلَّ لَهُمِ وَ لَکَّنهُ خلق الخلق و علم عزَّ و جلَّ ما تقومُ بِهِ أبدانُهُم وَ ما یُصلِحُهُم فَأحَلَّهُ لَهُم و أبَاحَهُ تَفَضُّلاً مِنهُ علیهم به تبارک و تعالی لِمَصلَحَتهم و علم ما یَضُرُّهُم فَنَهَا هم عنه و حرَّمَهُ علیهم: (54) وقتی از حضرت درباره ی علت تحریم شراب و مردار و خون و گوشت خوک سؤال شد، فرمودند: علت آن که خداوند آنها را بر بندگانش حرام کرد و امور دیگر را بر آنها حلال شمرد، تمایل خداوند به بعضی و بی رغبتی به بعضی از آنها نبود، بلکه خداوند مخلوقات را آفرید و می دانست چه چیزی برای بدن آنها لازم و به صلاح ایشان است، پس آنها را بندگانش حلال و مباح کرد تا به این وسیله بر آنها تفضل کند و به مصلحت آنها عمل کند و می دانست چه چیز به زیان آنهاست، پس از آن نهیشان نمود و آنها را بر ایشان حرام فرمود.

دعوت

قرآن کریم: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُو الِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یُحْیِیکُمْ... : (55) ای کسانی که ایمان آوردید، چون رسول خدا شما را به چیزی دعوت کند که مایه ی حیات شماست، خدا و رسول را اجابت کنید.

توصیه و سفارش

قرآن کریم: وَ وَصَّى بِهَا إِبْرَاهِیمُ بَنِیهِ وَ یَعْقُوبُ... : (56) و ابراهیم و یعقوب فرزندان خود را به این آیین توصیه کردند؛ ...ذٰلِکُمْ وَصَّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ‌... ذٰلِکُمْ وَصَّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ‌... ذٰلِکُمْ وَصَّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ‌: (57) این چیزی است که خداوند شما را به آن سفارش کرده است، باشد که تعقل کنید! این چیزی است که او شما را به آن توصیه کرده است تا شاید یادآور شوید. این آن چیزی است که خداوند شما را به آن سفارش کرده است تا شاید تقوا پیشه سازید؛ ثُمَّ کَانَ مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ تَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ وَ تَوَاصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ: (58) تا آن نگاه از کسانی باشند که ایمان آوردند و یکدیگر را به پایداری و ترحم سفارش کردند؛ إِلاَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَ تَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ: (59) مگر آنها که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند و یکدیگر را به حق و پایداری سفارش کردند.
نیز ر.ک. نساء 131، مریم 31، عنکبوت 8 ، لقمان 14، شوری 13 و احقاف 15.

موعظه و نصیحت کردن

عن أمیر المؤمنین (ع): ... وَ مَن کانَ لَهُ فی نفسِهِ واعِظٌ، کَانَ علیه من الله حافِظ: (60) و کسی که موعظه گر درونی داشته باشد، از جانب خداوند محافظت خواهد شد؛ مَن قَبِلَ النَّصِیحَهَ أمِنَ مِنَ الفَضِیحَه: (61) کسی که نصیحت پذیر باشد، از رسوایی در امان خواهد بود.
عن الصادق (ع): أحَبُّ إخوَانِی إلَیَّ مَن أهدَی إلَیَّ عُیُوبی: (62) محبوب ترین برادرانم نزد من کسی است که عیب های مرا به من هدیه دهد.

دستور دادن ( امر و نهی)

قرآن کریم: وَ أْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاَةِ...: (63) و اهل خود را به نماز امر کن؛ یَا بُنَیَّ أَقِمِ الصَّلاَةَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ اصْبِرْ عَلَى مَا أَصَابَکَ...: (64) فرزندم، نماز را به پای دار و به معروف، امر و از منکر، نهی کن و بر آنچه به تو می رسد شکیبا باش.

تأکید

قرآن کریم: زَعَمَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنْ لَنْ یُبْعَثُوا قُلْ بَلَى وَ رَبِّی لَتُبْعَثُنَّ ثُمَّ لَتُنَبَّؤُنَّ بِمَا عَمِلْتُمْ وَ ذٰلِکَ عَلَى اللَّهِ یَسِیرٌ: (65) کافران پنداشتند که ] پس از مرگ[ برانگیخته نخواهند شد. بگو به پروردگارم قسم که چنین است؛ قطعاً برانگیخته خواهید شد و سپس قطعاً به آنچه انجام دادید آگاه خواهید شد و این کار بر خداوند آسان است.
عن أمیر المؤمنین (ع): کانَ رَسُولُ الله (ص) یَأتینا کُلَّ غَدَاهٍ فَیَقُولُ: الصَّلاهَ رَحمَکُمُ اللهُ الصَّلاهَ. « إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً» (66) : (67) پیامبر خدا هر روز صبح نزد ما می آمد و می گفت نماز ( را دریابید) تا خدا شما را مورد رحمت قرار دهد. نماز ( را دریابید) همانا خداوند می خواهد پلیدی را از شما اهل بیت دور کند و شما را کاملاً پاکیزه سازد.

رعایت تقوا

قرآن کریم: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقَاناً وَ یُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئَاتِکُمْ وَ یَغْفِرْلَکُمْ وَ اللَّهُ ذُوالْفَضْلِ الْعَظِیمِ‌: (68) ای مؤمنان! اگر تقوای الهی پیشه کنید برایتان وسیله ی تشخیص ] حق از باطل[ قرار می دهد و بدی هایتان را جبران می کند و شما را می بخشاید، و خداوند صاحب فضل بزرگ است؛ ... وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لاَ یَحْتَسِبُ... : (69) و هر کس تقوای الهی پیشه کند، خداوند برای او راه خروج قرار می دهد و از جایی که گمان نمی کند روزی اش می دهد.
عن أمیر المؤمنین (ع): فَإنَّ تقوَی اللهِ دَوَاءُ دَاءِ قُلُوبِکُم، وَ بَصَرُ عَمَی أفئدَتِکُم، وَ شِفَاءُ مَرَضِ أجسادِکُم، وَ صَلاحُ فَسَادِ صُدُورِکُم، وَ طُهُورُ دَنَسِ انفسکُم، و جلاءُ عَشَا ابصارِکم، و أمنُ فَزَعِ جَأشِکُم، وَ ضِیَاءُ سَوَادِ ظُلمَتِکُم ... : (70) همانا تقوای الهی دوای درد قلب هایتان، بینایی برای کوری دل هایتان، شفا برای بیماری جسمانتان، آبادی برای ویرانی سینه هایتان، پاک کننده ناپاکی های نفستان، جلای شب کوری چشمانتان، ایمنی از ترس دل هایتان و نور برای سیاهی تاریکی هایتان است.
عن الصادق (ع): فی مَا نَاجَی الله عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ مُوسی (ع)، یَا مُوسی، ما تقرَّبَ إلَیَّ المتقرِّبُونَ بِمِثلِ الوَرَعِ عَن مَحَارِمِی ... : (71) از آنچه خداوند – عزوجل - با موسی سخن گفت این است که ای موسی! تقرب جویان، با چیزی مانند ورع در برابر گناهان، به من نزدیک نشدند.

مرابطه ( مشارطه، مراقبه، محاسبه، معاتبه)

قرآن کریم: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ‌: (72) ای کسانی که ایمان آوردید تقوای الهی پیشه سازید و باید هر کس بنگرد برای فردا چه پیش فرستاده است و تقوای الهی پیشه سازید که خداوند به آنچه می کنید آگاه است.
عن رسول الله (ص): عَوِّدُوا قُلُوبَکُمُ التَّرَقُّب ...: (73) دل های خود را به مراقبت عادت دهید؛ یا أباذَرٍّ، حَاسِب نَفسَکَ قَبلَ أن تُحَاسَبَ، فَإنَّهُ أهوَنُ لِحِسَابِکِ غَداً، وَ زِن نَفسَکَ قَبلَ أن تُوزَنَ، و تَجَهَّز للعَرضِ الأکبَرِ یَومَ تَعرَضُ لا تخفی علی الله خافیهٌ ... یا أباذٍّر لا یکونُ الرَّجُلُ من المتقین حتی یُحاسِبَ نفسَهُ أشَدَّ من محاسبه الشریکِ شریکَهُ، فَیَعلَمَ من أینَ مطعمُهُ وَ مِن أینَ مشربُهُ وَ مِن أینَ ملبَسُهُ، أمِن حِلٍّ ذلک أم مِن حَرَام: (74) ای اباذر، خود را حساب رسی کن قبل از آن که به حساب تو رسیدگی شود، که این کار برای حسابرسی فردای تو آسان تر است و پیش از آن که تو را بسنجند خود را بسنج و برای عرضه ی بزرگ در روزی که عرضه شوی و چیزی بر خدا مخفی نباشد آماده باش.... ای اباذر، آدمی متقی نخواهد شد مگر این که خود را حساب رسی کند جدی تر از حساب رسی شریکی شریک خود را و بداند خوردنی، نوشیدنی و پوشیدنی او از کجاست، از راه حلال است یا از راه حرام.
عن أمیر المؤمنین (ع): اجعَل مِن نَفسِکَ عَلَیِ نَفسِکَ رَقِیباً ... : (75) خودت مراقب خودت باش؛ یَنبَغِی أن یکونَ الرَّجُلُ مُهَیمِناً علی نفسهِ، مُرَاقباً قلبَهُ، حافظاً للسانِه: (76) شایسته است آدمی نگاهبان نفس، مراقب دل و نگاه دار زبانش باشد؛ ... وَ اللهِ مَا أرَی عَبداً یَتَّقِی تَقوَی تَنفَعُهُ حَتَّی یخزُنَ لِسَانَهُ ... وَ لَقَد قَالَ رَسُولُ اللهِ (ص): لا یَستقیمُ إیمانُ عَبدٍ حَتَّی یَستقیمَ قَلبُهُ، وَ لا یستقیمُ قلبُهُ حتی یستقیمَ لسانُه... : (77) به خدا سوگند، نمی بینم بنده ای تقوای سودمندی بورزد مگر آن که زبانش را حفظ کند ... و رسول خدا (ص) فرمود: ایمان بنده ] ی خدا[ استوار نمی شود مگر این که قلب او استوار شود و قلبش استوار نمی گردد تا زبانش استوار شود؛ مَن حاسَبَ نفسَهُ وقفَ علی عُیُوبِهِ وَ أحَاطَ بِذُنُوبِهِ و استَقَالَ الذُّنُوبَ وَ أصلَحَ العُیُوب: (78) کسی که محاسبه نفس کند، بر عیب های خود واقف می شود و به گناهان خود احاطه می یابد و از گناهان کناره می گیرد و عیب ها را اصلاح می کند؛ ثَمَرَهُ المُحَاسَبَهِ صلاحُ النَّفس: (79) نتیجه ی محاسبه، شایسته شدن نفس انسان است؛ ... وَ عَلَی العَاقِلِ أن یُحصِیَ عَلَی نفسهِ مساویها فی الدین و الرَّایِ و الأخلاقِ و الأدَبِ فَیَجمَعَ ذلک فی صدره أو فی کتابٍ و یعمَلَ فی إزالَتِها: (80) و بر انسان خردمند است که بدی های خود را در امر دین، نظر، اخلاق و ادب به حساب آورد و آنها را در سینه ی خود جمع کند یا بنویسد و برای برطرف کردن آنها بکوشد؛ مَن ذَمَّ نَفسَهُ أصلَحَهَا: (81) هر کس خود را نکوهش کند، آن را اصلاح می کند؛ مَن وَبَّخَ نَفسَهُ عَلَی العُیُوبِ ارتَعَدَت عَن کَثیرٍ مَنَ الذُّنُوب: (82) کسی که نفس خود را بر عیب ها توبیخ و سرزنش کند، در ارتکاب بسیاری از گناهان ترسان و لرزان خواهد بود.
عن السجاد (ع): ابنَ آدَمَ! إنَّکَ لاتَزَالُ بخیرٍ ما کانَ لَکَ وَاعِظٌ مِن نفسِکَ و ما کانَتِ المُحَاسَبَهُ مِن هَمِّک ...: (83) ای آدمیزاد! تو همواره در راه خیر، خواهی بود تا وقتی که از درون خود موعظه گری داشته باشی و تا آن هنگام که بر محاسبه ی خود همت گماری.
عن الصادق (ع): ... فَمَن لَقِیَ اللهَ عَزَّ و جَلَّ حافَظِاً لَجَوَارحِهِ، مُوفیاً کُلَّ جَارحَهٍ مِن جَوَارِحِهِ مَا فَرَضَ الله عَزَّ و جَلَّ علیها، لقی الله تعالی مستکملاً لإیمانِهِ و هو من أهل ا لجنَّه ... : (84) پس کسی که خداوند را در حالی ملاقات کند که مراقب اعضا و جوارح خود بوده و آنچه خدا برای هر عضوی واجب کرده به جا آورده باشد، خداوند متعال را در حالی ملاقات می کند که ایمانش کامل شده و اهل بهشت است؛ وَ إذَا رَأیتَ مُجتَهِداً أبلَغَ مِنکَ فِی اجتِهَادِهِ، فَوَبِّخ نَفسَکَ وَ لُمهَا وَ عَیِّرهَا و حُثَّهَا عَلَی الازدیادِ علیه...: (85) و هرگاه دیدی کسی از تو کوشاتر است، نفس خود را توبیخ کن و مورد ملامت و سرزنش قرار ده و آن را بر افزودن بر کوشش وادار کن.

عاقبت اندیشی

عن أمیر المؤمنین (ع): و کَم مِن شَهوَهٍ ساعتهٍ أورَثَت حُزناً طویلا ... : (86) چه بسا لذتی کوتاه مدت که اندوهی طولانی در پی دارد.
عن الصادق (ع): ... وَ النَّظَرُ فِی العَوَاقِبِ تَلقیحُ القُلُوبِ: (87) عاقبت اندیشی مایه ی باروری دل هاست؛ إنَّ رَجُلاً أتَی النَّبِیَّ (ص)، فقال له: یا رسول الله، أوصنی. فقال له رسول الله (ص): فَهَل أنتَ مُستَوصٍ إن أنَا أوصَیتُکَ؟ حتی قال له ذلکَ ثلاثاً، و فی کُلِّهَا یقول له الرَّجُل: نَعَم یا رسول اللهِ. فقال له رسول الله (ص): فإنِّی أوصیکَ إذَا أنتَ هَمَمتَ بِأمرٍ فتدبَّر عاقِبَتَهُ، فإن یَکُ رَشداً فَامضِهِ، وَ إن یَکُ غَیّاً فانتَهِ عَنه: (88) مردی نزد پیامبر (ص) آمد و گفت: ای پیامبر خدا، به من سفارشی بنما. پیامبر خدا به وی فرمود: آیا اگر به تو سفارشی کنم، نصیحت پذیر هستی؟ این سخن را سه بار تکرار کرد و هر دفعه، مرد می گفت: بلی، ای پیامبر خدا. آن گاه پیامبر (ص) به وی فرمود: تو را سفارش می کنم هرگاه در کاری تصمیم گرفتی، عاقبت آن را بنگر؛ اگر سرانجامش هدایت است، انجام بده و اگر گمراهی است، از آن خودداری کن.

مواجه سازی با نتایج اعمال

عن أمیر المؤمنین (ع): ... وَ اللهِ لَقَد رَأیتُ عقیلاً و قد أملَقَ حتی استماحنی من بُرِّکُم صاعاً و رایتُ صبیانهُ شعثَ الشَّعُورِ غبرَ الألوانِ من فقرهم کَأنَّمَا سُوِّدَت وُجُوهُهُم بالعظلم و عاوَدَنی موکِّداً و کرَّرَ علی القولَ مُرَدِّداً فأصغیتُ إلیهِ سمعی فَظَنَّ أنی ابیعهُ دینی و أتَّبِعُ قِیادَهُ مُفَارِقاً طَریقتی، فَأحمَیتُ لَهِ حدیدَهً ثُمَّ أدنیتُهَا مِن جِسمِهِ لیعتبرَ بها فضَجَّ ضجیجَ ذی دَنَفٍ من ألَمِهَا وَ کادَ أن یحتَرقَ من میسَمِهَا فقلتُ لَهُ: تکلتکَ الثَّواکِلُ یا عقیلُ، أ تَئِنُّ مِن حَدِیدَهِ أحمَاهَا إنسانُهَا لِلَعبِهِ وَ تَجُرُّنِی إلَی نَارٍ سَجَرَهَا جَبَّارُهَا لِغَضَبِهِ؟ أ تَئِنُّ من الأذَی و لا أئِنُّ مِن لَظَی؟ : (89) سوگند به خدا، عقیل ] برادرم[ را دیدم که به شدت فقیر شده بود و از من می خواست که یک من از گندم های شما را به او ببخشم. کودکانش را دیدم که از گرسنگی موهایشان ژولیده و رنگشان بر اثر فقر دگرگون گشته، گویا صورتشان با نیل رنگ شده بود. عقیل باز هم اصرار کرد و چند بار خواست خود را تکرار نمود. من به او گوش فرا دادم. خیال کرد من دینم را به او می فروشم و به دل خواه او قدم برمی داردم و از راه و رسم خویش دست می کشم. من آهنی را در آتش گداختم، سپس آن را به بدنش نزدیک ساختم، تا با حرارت آن عبرت گیرد. ناله ای همچون بیمارانی که از شدت درد می نالند سر داد و چیزی نمانده بود که از حرارت آن بسوزد. به او گفتم: هان ای عقیل! گریه کنندگان بر تو بگریند. از آهن تفتیده ای که انسانی آن را به صورت بازیچه سرخ کرده است ناله می کنی؛ اما مرا به سوی آتشی می کشانی که خداوند جبار با شعله ی خشم و غضبش آن را برافروخته است؟ تو از این رنج می نالی و من از آتش سوزان نالان نشوم؟

توجه به همگنان، افراد بالاتر یا پایین تر

عن الصادق (ع): ... و إیَّاکُم أن تَمُدُّوا أطرَافَکُم إلَی فی أیدِی أبنَاءِ الدُّنیا؛ فَمَن مَدَّ طرفَهُ إلَی ذلک، طَالَ حَزَنُهُ، وَ لَم یُشفَ غیظُهُ، وَ استَصغَرَ نِعمَهَ اللهِ عِندَهُ، فَیَقِلُّ شَکرُهُ للهِ، وانظُر إلی مَن هُوَ دُونَکَ فَتَکُونَ لأنعُمِ اللهِ شَاکِراً، وَ لِمَزیدهِ مستوجِباً، وَ لِجُودِهِ سَاکِناً: (90) و برحذر باشید از این که به آنچه در دست دنیادوستان است چشم بدوزید که هر کس به آن چشم بدوزد اندوهش طولانی شود و خشمش فرو ننشیند و نعمت خدا در نزد او کوچک شود و در نتیجه، شکرگزاری او نسبت به خدا کم شود و به آن کس که پایین تر از شماست بنگرید تا شکرگزار نعمت های خدا، سزاوار زیاد شدن نعمت ها و برخوردار همیشگی جود و بخشش خداوند شوید.

دیگران را به جای خود انگاشتن

عن أمیر المؤمنین (ع): وَ أیُّ کَلِمَهِ حُکمٍ جَامِعَهٍ أن تُحِبَّ للنّاسِ مَا تُحِبُّ لِنَفسِکَ و تکرهَ لهم ما تکرَهُ لَهَا: (91) چه سخن حکیمانه ی جامعی است این سخن، که آنچه برای خود دوست می داری، برای دیگران دوست بدار وآنچه برای خود نمی پسندی برای دیگران نپسند.

خود را به جای دیگران انگاشتن

عن أمیر المؤمنین (ع) : کَفَاکَ أدَباً لِنَفسِکَ اجتِنَابُ مَا تکرَهُهُ مِن غَیرِک: (92) برای ادب کردن خودت کافی است از آن اموری پرهیز کنی که دوست نداری دیگران آنها را در حق تو انجام دهند.

تغییر موقعیت

عن أمیر المؤمنین (ع): فی توصیفِ رَسُولِ الله (ص): طَبیبٌ دَوَّارٌ بِطبِّهِ قد احکمَ مراهمَهُ و احمی مواسِمِهُ وَ یَضَعُ مِن ذلکَ حیثُ الحَاجَهُ إلیهِ من قلوبٍ عُمیٍ وَ آذَانٍ صُمٍّ وَ ألسِنَهٍ بُکم، مُتَتَبِّعٌ بِدَوَائِهِ مَواضِعَ الغَفلَهِ وَ مَوَاطِنَ الحَیرَه: (93) ] رسول خدا[ طبیبی است که برای درمان بیماران به سراغ آنها می رود. مرهم های شفابخش او آماده و ابزار خاص داغ کردن زخم ها گداخته است. برای شفای قلب های کور و گوش های ناشنوا و زبان های لال، آماده است و همواره با دارو بیماران فراموش شده و سرگردان را جست و جو می کند.

کوچ و هجرت

قرآن کریم: إِنَّ الَّذِینَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلاَئِکَةُ ظَالِمِی أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِیمَ کُنْتُمْ قَالُوا کُنَّا مُسْتَضْعَفِینَ فِی الْأَرْضِ قَالُوا أَلَمْ تَکُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِیهَا فَأُولٰئِکَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَ سَاءَتْ مَصِیراً: (94) همانا کسانی که بر خویش ستم کردند، هنگامی که فرشتگان جان آنها را گرفتند به آنها گفتند: در چه حال بودید؟ گفتند: ما در زمین مستضعف بودیم. فرشتگان به آنها گفتند: آیا زمین خدا پهناور نبود تا در آن مهاجرت کنید؟ پس جایگاه ایشان دوزخ است و چه سرانجام بدی است؛ وَ مَا کَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنْفِرُوا کَافَّةً فَلَوْلاَ نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ‌: (95) و نباید همه ی مؤمنان ] برای جهاد[ کوچ کنند. پس چرا از هر فرقه، گروهی از ایشان ] به مدینه[ کوچ نمی کنند تا در دین آگاهی عمیق پیدا کنند و هنگامی که به سوی قوم خود مراجعت کردند آنها را بیم دهند شاید که آنها ] از عذاب خدا[ دوری گزینند.

سفر

قرآن کریم: أَفَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَتَکُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ یَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ یَسْمَعُونَ بِهَا... : (96) آیا در زمین سیر و سفر نمی کنند تا دل هایی داشته باشند که با آنها تعقل کنند یا گوش هایی که با آنها بشنوند؟
عن رسول الله (ص): سَافِرُوا تَصِحُّوا ... : (97) مسافرت کنید تا سالم باشید؛ سَافِرُوا فَإنَّکُم إن لَم تَغنِمُوا مَالاً اُفِدتُم عَقلاً: (98) مسافرت کنید که اگر بهره ی مالی نبرید، فایده ی عقلی می برید.
عن أمیر المؤمنین (ع): فی دیوانٍ یُنسَبُ إلَیه:
تَغَرَّب عَتنِ الأوطانِ فی طلبِ العُلی
وَ سَافِر فَفِی الأسفَارِ خَمسُ فَوَائِد
تَفَرُّجُ هَمٍّ وَ اکتِسَابُ مَعِیشهٍ
وَ عِلمٌ وَ آدابٌ وَ صَحبَهُ مَاجِدٍ (99)
برای دست یابی به سطح عالی زندگی، از وطن جدا شو و مسافرت کن، زیرا در سفرها پنج فائده است: برطرف شدن اندوه، به دست آوردن مایحتاج زندگی، کسب دانش، آشنا شدن با آداب دیگران و هم نشینی با افراد بزرگوار و جوانمرد.

زیارت اماکن متبرکه، مشاهد مشرفه و قبور

قرآن کریم: وَ أَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یَأْتُوکَ رِجَالاً وَ عَلَى کُلِّ ضَامِرٍ یَأْتِینَ مِنْ کُلِّ فَجٍّ عَمِیقٍ ‌لِیَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ وَ یَذْکُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِی أَیَّامٍ مَعْلُومَاتٍ عَلَى مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِیمَةِ الْأَنْعَامِ فَکُلُوا مِنْهَا وَ أَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِیرَ: (100) و برای حج در میان مردم بانگ برآورد تا پیاده و سوار بر هر شتر لاغری که از هر راه دوری می آیند نزد تو آیند، تا شاهد منافع خویش باشند و نام خدا را در روزهای معلوم بر دام هایی که روزیشان کردیم ببرند. پس از آنها بخورید و به درمانده و مستمند بخورانید؛ فیهِ آیاتٌ بَیِّنَاتٌ مَقَامٌ إبراهیمَ ... (101) در آن ] خانه[ نشانه های روشنی وجود دارد. مقام ( جای ایستادن) ابراهیم ] در آنجاست[.
عن رسول الله (ص): جَاوِرِ القُبُورَ تَذَکَّر بِهَا الآخِرَهَ وَ زُرهَا احیاناً بِالنَّهَارِ وَ لا تَزُرهَا باللَّیل: (102) در کنار قبرها قرار گیر و به این وسیله آخرت را به یاد آور و قبرها را گاه گاهی در روز زیارت کن و در شب به زیارت قبور مرو.
عن أمیر المؤمنین (ع): جاوِرِ القُبُورَ تَعتَبِر: (103) با قبرها مجاورت کن تا از آنها عبرت گیری.
عن الرضا (ع): إنَّ لِکُلِّ إمامٍ عَهداً فی عُنُقِ أولیائِهِ و یَیعَتِهِ وَ إنَّ مِن تَمَامِ الوَفَاءِ بِالعَهدِ وَ حُسنِ الأدَاءِ زیارَهً قُبُورِهِم فَمَن زَارَهُم رَغبَهً فی زیارتَتِهِم وَ تصدیقاً بِمَا رَغِبُوا فیهِ کانَ أئِمَّتُهُم شُفَعَاءَهُم یَومَ القیامَه: (104) هر امامی بر گردن دوستان و پیروان خود پیمانی دارد و زیارت قبور آنها یکی از اموری است که وفای به این پیمان را کامل می سازد و آن را به خوبی ادا می کند. پس کسانی که امامان را با میل و رغبت و با تصدیق نمودن آنچه آنها به آن متمایل بودند زیارت کنند، امامان نیز آنها را روز قیامت شفاعت خواهند نمود.
عن الکاظم (ع): ... مَن لَم یَستَطِع أن یَزُورَ قُبُورَنَا فَلیَزُز قُبُورَ صُلَحَاءِ إخوَانِنَا: (105) کسی که نمی تواند قبرهای ما را زیارت کند، قبرهای برادران صالح و شایسته ی ما را زیارت کند.

بزرگ نمایی و کوچک نمایی

قرآن کریم: إِذْ یُرِیکَهُمُ اللَّهُ فِی مَنَامِکَ قَلِیلاً وَ لَوْ أَرَاکَهُمْ کَثِیراً لَفَشِلْتُمْ وَ لَتَنَازَعْتُمْ فِی الْأَمْرِ وَ لٰکِنَّ اللَّهَ سَلَّمَ إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ وَ إِذْ یُرِیکُمُوهُمْ إِذِ الْتَقَیْتُمْ فِی أَعْیُنِکُمْ قَلِیلاً وَ یُقَلِّلُکُمْ فِی أَعْیُنِهِمْ لِیَقْضِیَ اللَّهُ أَمْراً کَانَ مَفْعُولاً وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ...: (106) آن گاه که خداوند آنها را در خوابت به تو اندک نشان داد؛ و اگر آنها را به تو زیاد نشان داده بود، سست می شدید و در کار ] جهاد[ اختلاف می کردید، ولی خداوند شما را سلامت داشت. به درستی که او به درون سینه ها داناست؛ و آن هنگام که چون با یکدیگر برخورد کردید، آنها را در چشم شما اندک نشان داد و شما را نیز در چشم ایشان اندک جلوه داد تا خداوند کاری را که انجام شدنی بود تحقق بخشد و کارها به سوی خدا باز می گردند.

واقع نمایی و توهم زدایی

قرآن کریم: إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوَالَ الْیَتَامَى ظُلْماً إِنَّمَا یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ نَاراً وَ سَیَصْلَوْنَ سَعِیراً: (107) همانا آنان که اموال یتیمان را به ستم می خورند، در حقیقت در شکم های خود آتش فرو می خورند و به زودی به آتش دوزخ می افتند؛ اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زِینَةٌ وَ تَفَاخُرٌ بَیْنَکُمْ وَ تَکَاثُرٌ فِی الْأَمْوَالِ وَ الْأَوْلاَدِ... : (108) بدانید زندگی دنیا تنها بازیچه و سرگرمی و زینت و فخرفروشی شما به یکدیگر و زیاده خواهی در اموال و فرزندان است؛ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا مَا لَکُمْ إِذَا قِیلَ لَکُمُ انْفِرُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ أَرَضِیتُمْ بِالْحَیَاةِ الدُّنْیَا مِنَ الْآخِرَةِ فَمَا مَتَاعُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا فِی الْآخِرَةِ إِلاَّ قَلِیلٌ:
(109) ای کسانی که ایمان آوردید، شما را چه می شود که چون به شما گفته شود در راه خدا ] برای جهاد[ کوچ کنید، بر زمین سنگین می شوید ] سستی می کنید[؟ آیا در برابر آخرت به زندگی دنیا رضایت دادید؟ با این که متاع زندگی دنیا در برابر آخرت جز اندکی نیست؛ سَابِقُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا کَعَرْضِ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ أُعِدَّتْ لِلَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ ذٰلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشَاءُ وَ اللَّهُ ذُوالْفَضْلِ الْعَظِیمِ‌: (110) به سوی آمرزشی از جانب پروردگارتان و بهشتی که پهنه ی آن مانند پهنه ی آسمان و زمین است و برای آنان که به خدا و رسولش ایمان آورده اند مهیاست، از یکدیگر سبقت گیرید. این فضل خداست که به هر کس بخواهد عطا می کند و خداوند دارای فضلی بزرگ است.
عن أمیر المؤمنین (ع): مَا لابنِ آدَمَ وَ الفَخرَ، أوَّلُهُ نُطفَهٌ وَ آخِرُهُ جِیفَهٌ وَ لا یَرزُقُ نفسَهُ وَ لا یَدفَعُ حَتفَه: (111) آدمی زاد را با فخرفروشی چه کار؟! او که آغازش نطفه ای است و انجامش مرداری، نه می تواند به خود روزی دهد و نه از مرگ خود جلوگیری کند.

مشارکت

قرآن کریم: ... وَ تَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوَى... : (112) و در کار نیک و در تقوا به یکدیگر کمک کنید؛ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صَابِرُوا وَ رَابِطُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ‌: (113) ای کسانی که ایمان آوردید صبر پیشه کنید و در صبر و بردباری به یکدیگر یاری کنید و با یکدیگر ( و با امامان و پیشوایان دین) پیوند داشته باشید و از خدا بپرهیزید تا شاید رستگار شوید.

شرکت در مراسم مذهبی

قرآن کریم: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا نُودِیَ لِلصَّلاَةِ مِنْ یَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَى ذِکْرِ اللَّهِ وَ ذَرُوا الْبَیْعَ ذٰلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ‌: (114) ای کسانی که ایمان آوردید، هنگامی که برای نماز روز جمعه ندا داده شد به سوی یاد خدا بشتابید و خرید و فروش را رها کنید. این کار برای شما بهتر است، اگر بدانید؛ وَ أَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یَأْتُوکَ رِجَالاً وَ عَلَى کُلِّ ضَامِرٍ یَأْتِینَ مِنْ کُلِّ فَجٍّ عَمِیقٍ: (115) و در میان مردم، برای حج بانگ برآور، تا پیاده و سوار بر هر شتر لاغری که از هر راه دوری می آیند به سوی تو آیند.
عن الباقر (ع): فَضلُ صَلاهِ الجَمَاعَهِ عَلَی صلاهِ الرَّجُلِ فرداً خَمسٌ وَ عِشرُونَ دَرَجَهً فِی الجَنَّه: (116) نماز جماعت ] مؤمن[ بر نماز فرادای او، در بهشت بیست و پنج درجه برتری دارد.
عن الرضا (ع): إنَّمَا جُعِلَتِ الجماعهُ لِئَلَّا یَکُونَ الإخلاصُ و التَّوحیدُ و الإسلامُ وَ العبادَهُ للهِ إلا ظاهِراً مَکشَوفاً مشهوراً، لِأنَّ فی إظهارِهِ حُجَّهً عَلَی أهلِ الشَّرقِ و الغَربِ للهِ وَحدَهُ، وَ لیَکُونَ المُنافِقُ و المُستخِفُّ مُودِّیاً لِمَا أقَرَّ بِهِ یُظهِرُ الإسلامَ و المُراقَبَه، وَ لیکونَ شَهَادَاتُ النّاسِ بِالإسلامِ بعضِهِم لِبَعضٍ جَائِزَهً مُمکِنَهً، مع ما فیهِ مِنَ المُسَاعَدَهِ عَلَی البِرِّ وَ التَّقوَی وَ الزَّجرِ عَن کَثیرٍ مِن مَعَاصِی اللهِ عَزَّ و جَلَّ: (117) نماز جماعت برای آن قرار داده شد که اخلاص و توحید و اسلام و عبادت خدا آشکار، علنی و پر رونق گردد. زیرا آشکار کردن آن حجتی بر اهل شرق و غرب برای خداوند یکتاست و نیز برای آن که منافق و آن کس که دین را سبک می شمارد آنچه را به آن اقرار کرده است به جا آورد و اسلام و مواظبت بر اعمال دینی را آشکار کند. و نیز به این جهت که مردم بتوانند به مسلمانی یکدیگر شهادت دهند، و اینها علاوه بر فایده ی کمک به یکدیگر در نیکی و تقوا و باز داشتن از بسیاری از گناهان و نافرمانی های خداوند است، که در نماز جماعت حاصل می شود.

3-2- روش های مربوط به اهداف رفتاری

سختی کشیدن، جدیت و تلاش

قرآن کریم: وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلاَّ مَا سَعَى: (118) و این که برای انسان، جز حاصل تلاش او دستاوردی نخواهد بود؛ وَ الَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا... : (119) و کسانی که در راه ما کوشیده اند، به یقین آنها را به راه های خود هدایت می کنیم.
عن أمیر المؤمنین (ع): ضَادُّوا التَّوَانِیَ بِالعَزم: (120) از راه تصمیم راسخ گرفتن، با سستی نبرد کنید؛ مَنِ استَدَامَ قَرعَ البَابِ وَ لَجَّ وَلج: (121) آن که پیوسته کوبه در را بزند و اصرار ورزد، داخل می شود؛ عَلیکَ بِمَنهَجِ الاستقامه، فَإنَّهُ یَکسِبُکَ الکرامه و یکفیکَ الملامه: (122) بر تو باد شیوه ی پایداری، چرا که برایت کرامت و بزرگواری فراهم می سازد و مانع از سرزنش دیگران می شود؛ لا تَترُکِ الجتِهَادَ فی إصلاحِ نَفسِکَ فَإنَّهُ لا یُعِیُنکَ إلا الجِدّ: (123) برای این که خود را اصلاح کنی کوشش و تلاش را رها نکن؛ زیرا هیچ چیز جز جدیت و تلاش، تو را در این راه کمک نمی کند؛ بِالتَّعبِ الشَّدیدِ تُدرَکُ الدَّرَجَاتُ وَ الرَّاحَهُ الدَّائَمَه: (124) با سختی شدید می توان به درجات بالا و آسایش همیشگی رسید.
عن الکاظم (ع): یُستَحَبُّ غَرَامَهُ الغُلامِ فِی صِغَرِهِ لِیَکُونَ حَلِیماً فِی کِبَرِه: (125) خوب است کودک در کودکی سختی ببیند تا در بزرگسالی بردبار شود.
در شعر آمده است:
فرزند خویش را به مشقت بزرگ کن
کز زحمت است هر که به راحت رسیده است
ور نه ز چشم دهر بیفتد چو اشک طفل
آن بی هنر پسر که تو را نور دیده است
پیوسته در نیاز و نقم پاید آن پسر
کاو را پدر به ناز و نعم پروریده است
آسان کشد به ساحل مقصود رخت بخت
آن ناخدا که سختی دریا کشیده است

وادار کردن

عن أمیر المؤمنین (ع): مَن کُلِّفَ بِالأدَبِ قَلَّت مَسَاوِیه: (126) کسی که به ادب آموزی وادار شود، بدی هایش کاهش می یابد.

تحمیل بر خود

عن أمیر المؤمنین (ع): أکرِه نَفسَکَ عَلَی الفَضَائِلِ، فَإنَّ الرَّذَائِلَ أنتَ مَطبُوعٌ عَلَیهَا: (127) خود را به فضیلت ها وادار و آنها را بر خود تحمیل کن؛ زیرا طبع تو به رذیلت ها متمایل است؛ أفضَلُ الأعمَالِ مَا أکرَهتَ عَلَیهِ نَفسَک: (128) برترین کارها آن است که نفس خود را بر اجرای آن وادار کنی؛ مَن لَم یَتَحَلَّم لَم یَحلُم: (129) کسی که خود را به بردباری وادار نکند، بردبار نمی شود.

رفق و مدارا

قرآن کریم: فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظّاً غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ... : (130) پس به ] برکت[ رحمت الهی با آنان نرم خو شدی و اگر تندخو و سخت دل بودی از گرد تو پراکنده می شدند.
عن رسول الله (ص): ان هذا الدینَ متین فَاوغِلُوا فیه بِرِفق و لا تُکرهُوا عِبادَه الله إلی عِبَاد الله، فتکونوا کالراکِب المُنبَتِّ الذی لا سَفرا قَطَع و لا ظَهرا ابقَی: (131) این دین استوار است، پس با مدارا به آن بپردازید و بندگان خدا را بر عبادت خدا وادار نکنید، وگرنه مانند سواری از قافله بازمانده، نه راه سفر را پیموده و نه مرکب را نگاه داشته است.
عن أمیر المؤمنین (ع): ... یا کُمیلُ، لارُخصه فی فرض و لا شِدهَ فی نَافِله...: (132) نه تخفیفی درباره ی واجبات است و نه سخت گیری در امور مستحب.
عن السجاد (ع): حقُّ الصَّغیر رَحمته فی تَعلیمهِ و العَفو عنه و السترُ عَلَیه و الرِّفق به و المَعونَهُ لَه ... : (133) حق خردسال، مهربانی در آموزش او، بخشیدن او، پوشاندن [ اشتباهات] او، مدارا کردن با او و یاری کردن اوست.
عن الصادق (ع): مَن کان رفیقاً فِی أمره نَالَ ما یُریدُ مِنَ الناس: (134) کسی که در کار خود با رفق و مدارا عمل کند، به آنچه از مردم انتظار دارد دست می یابد.

تمرین و تکرار

عن الباقر (ع): أحبُّ الاعمال إلَی الله عزوجلَّ ما دَاوم عَلیه العَبدُ و إن قَلَّ: (135) محبوب ترین کارها نزد خداوند، کاری [ نیک] است که بنده بر آن مداومت داشته باشد، هرچند کاری اندک باشد.
عن الصادق (ع): مَن عَملَ عملاً مِن أعمالِ الخیرِ فَلیُدم علیه سَنه، و لا یَقطعهُ دونها: (136) کسی که کار خیری انجام می دهد باید یک سال بر آن مداومت بورزد و پیش از یک سال آن را رها نکند.
عن أمیر المؤمنین (ع): مَن استَدَامَ ریاضهَ نَفسِه انتَفَع: (137) هرکس پیوسته نفس خود را به ریاضت وادارد، سود می برد؛ قلیل یدوم خیر من کثیر ینقطع: (138) اندکی که دوام داشته باشد بهتر است از بسیاری که نپاید.
علاوه بر روش های یاد شده، روش های تقویت (139)، تضعیف (140)، شکل دهی (141)، استفاده از قرارداد رفتاری (142) و شرطی سازی (143) نیز از جمله روش های مربوط به اهداف رفتاری هستند.
عن الصادق (ع): من عمل عملاً من أعمال الخیر فلیدم

پی‌نوشت‌ها:

1- انعام 19.
2- فرقان 1.
3- توبه 122.
4- بقره 196.
5- بقره 203.
6- بقره 233.
7- منافقون 4.
8- تغابن 14.
9- اعراف 97-98 .
10- تغابن 10.
11- بقره 217.
12. punishment.
13- غررالحکم، ح 8202 .
14. negative punishment.
15. positive punishment .
16- محروم کردن یا دوری موقت (time-out) انتقال کوتاه مدت فرد از موقعیت تقویت کننده به موقعیتی است که در آن، تقویت کننده وجود ندارد، مانند آن که کودکی را که تکالیفش را انجام نداده است، برای یک روز از تماشای فیلم مورد علاقه اش از تلویزیون محروم کنیم.
17- جریمه کردن (response cost) مانند آن که در ازای ارتکاب کاری ناشایست از نمره ی انضباط کودک کم کنیم یا تعدادی از کارت های امتیاز را از او بگیریم.
18. aversive stimulus.
19. aversive activities.
20- وادار کردن به تمرین ایجابی (positive practice ) مانند آن که کودک را وادار کنیم از روی غلط های املایی خود ده بار بنویسید.
21- تمرین مشروط (contingent exercise) مانند آن که کودک را وادار کنیم در صورت انجام ندادن وظیفه ی خود یا ارتکاب کاری زشت، شیشه ها را تمیز کند.
22- منظور وادار کردن فرد به جبران (restitution) خسارت های وارد شده به محیط و باز گرداندن آن به حالت قبل یا حالتی بهتر از حالت اولیه است، مانند این که کودکی که صندلی های کلاس را به هم ریخته وادار کنیم کلاس را مرتب کند.
23- منظور از تسلیم هدایت شده (guided compliance) واداشتن مستقیم فرد به کار است تا زمانی که برای انجام دادن کار، تسلیم شود؛ مانند آن که دست های کودک را بگیریم و روی اسباب بازی هایش قرار دهیم تا آنها را جمع کند تا زمانی که بپذیرد خود آنها را جمع کند.
24- ایجاد محدودیت جسمانی (physical restraint) مانند آن که دست کودکی را که به صورت برادرش سیلی زده است، برای مدتی نگه داریم یا ببندیم.
25- نهج البلاغه، حکمت 177.
26- غررالحکم، ح 5342 .
27- قیامه 2.
28- غررالحکم، ح 6328 و 6329 .
29- غررالحکم، ح 4497.
30- غررالحکم، ح 1161 .
31- بحارالأنوار، ج 104، ص 99، ح 74.
32- بقره 191.
33- مائده 33.
34- نور 2.
35- ورام، تنبیه الخواطر ( مجموعه ورام)، ج2، ص 155.
36- تنش زدایی یا آرمیدگی (relaxation) یکی از روش های کاهش ناهنجاری هایی مانند ترس و اضطراب است که با انجام تمرین های عضلانی، تنفس عمیق و آرام یا عطف توجه از محرک ایجاد کننده ی اضطراب به صحنه های آرام کننده، تنش های حاصل از این ناهنجاری ها را کنترل می کنند.
37- حساسیت زدایی (desensitization) از روش های کاهش ناهنجاری هایی مانند ترس و اضطراب است که به صورت تصوری و نظام دار یا قرار گرفتن تدریجی در شرایط واقعی به فرد آرامش می دهد.
38- کنزالعمال، ح 44559.
39- الکافی، ج 5، ص 353، ح1.
40- غررالحکم، ح 4855.
41- بحارالأنوار، ج 78، ص 236، ح 67 .
42- نساء 64 .
43- حدید 25.
44- جمعه 2.
45- نهج البلاغه، خطبه 216.
46- غررالحکم، ح 4215.
47- الکافی، ج 2، ص 18، ح 5.
48- الکافی، ج 1، ص 183، ح 8 .
49- الکافی، ج1، ص 200، ح 1.
50- بحارالأنوار، ج 66، ص 141، ح 58 .
51- الکافی، ج 6، ص 343، ح 1.
52- وسائل الشیعه، ج 25، ص 28، ح 31077.
53- الکافی، ج 6، ص 357، ح 3.
54- الکافی، ج 6، ص 242، ح 1.
55- انفال 24.
56- بقره 132.
57- انعام 151-153.
58- بلد 17.
59- عصر 3.
60- نهج البلاغه، حکمت 89.
61- غررالحکم، ح 8344 .
62- الکافی،ج 2، ص 639 ، ح 5 .
63- طه 132.
64- لقمان 17.
65- تغابن 7 .
66- احزاب 33.
67- المفید، الامالی، ص 318، ح 4.
68- انفال 29.
69- طلاق 2-3.
70- نهج البلاغه، خطبه 198.
71- الکافی، ج2، ص 80، ح 3.
72- حشر 18.
73- کنزالعمال، ح 5709 .
74- بحارالأنوار، ج 74، ص 85 و 88 .
75- غررالحکم، ح 2429.
76- غررالحکم، ح 10947.
77- نهج البلاغه، خطبه 176.
78- غررالحکم، ح 8927 .
79- غررالحکم، ح 4656 .
80- بحارالأنوار، ج 75، ص 6-7 ، ح 58 .
81- غررالحکم، ح 9103.
82- غررالحکم، ح 8926 .
83- وسائل الشیعه، ج 16، ص 96، ح 21076.
84- بحارالأنوار، ج 66 ، ص 27.
85- مستدرک الوسائل، ج 11، ص 253، ح 12912.
86- الکافی، ج2، ص 451.
87- محمدبن الحسن الطوسی، الأمالی، ص 301، ح 595 .
88- الکافی، ج 8، ص 150، ح 130.
89- نهج البلاغه، خطبه 224.
90- مستدرک الوسائل، ج 8، ح 9595 و ج 12، ح 14167.
91- تحف العقول، ص 81 .
92- نهج البلاغه، حکمت 412.
93- نهج البلاغه، حکمت 108.
94- نساء 97.
95- توبه 122.
96- حج 46.
97- وسائل الشیعه، ج11، ص 345، ح 14976.
98- الفضل بن الحسن الطبرسی، مکارم الأخلاق، ص 240.
99- مستدرک الوسائل، ج 8، ص 115، ح 9199.
100- حج 27-28.
101- آل عمران، 97 .
102- مستدرک الوسائل، ج 2، ص 363، ح 2196.
103- غررالحکم، ح 4800.
104- بحارالأنوار، ج 97، ص 116.
105- بحارالأنوار، ج 71، ص 311، ح 65.
106- انفال 43-44.
107- نساء 10.
108- حدید 20.
109- توبه 38.
110- حدید 21.
111- نهج البلاغه، حکمت 454.
112- مائده 2.
113- آل عمران 200.
114- جمعه 9.
115- حج 27.
116- وسائل الشیعه، ج 8 ، ص 286 ، ح 10679.
117- وسائل الشیعه، ج 8 ، ص 287، ح 10683.
118- نجم 39.
119- عنکبوت 69.
120- عیون الحکم و المواعظ، ص 310، ح 5454.
121- غررالحکم، ح 9160.
122- غررالحکم، ح 6127.
123- غررالحکم، ح 10365.
124- غررالحکم، ح 4345.
125- وسائل الشیعه، ج 21، ص 479، ح 27637.
126- غررالحکم، ح 8271.
127- غررالحکم، ح 2477.
128- بحارالأنوار، ج 75، ص 69 ، ح 20.
129- غررالحکم، ح 8183.
130- آل عمران 159.
131- الکافی، ج 2، ص 86، ح 1.
132- تحف العقول، ص 174.
133- من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 625، ح 3214.
134- الکافی، ج 2، ص 120، ح 16.
135- وسایل الشیعه، ج 1، ص 94، ح 224.
136- مستدرک الوسائل، ج 1، ص 130، ح 178.
137- غررالحکم، ح 8305.
138- غررالحکم، ح 6728.
139- از روش تقویت (reinforcement) برای تقویت و تثبیت رفتار مطلوب استفاده می شود.
140- از روش تضعیف (extinction) ، برای تضعیف و از بین بردن رفتار نامطلوب استفاده می شود. تلفیق روش تقویت و تضعیف برای تثبیت رفتار مطلوب و از بین بردن رفتار نامطلوب، تقویت افتراقی ( differential reinforcement) نیز نامیده می شود.
141- شکل دهی ( shaping) روشی رفتاری است که طی آن تقریب های متوالی رفتار هدف به گونه افتراقی تقویت می شود تا فرد در رفتار هدف شرکت کند. برای گسترش رفتار هدفی که فرد آن را بروز نمی دهد از شکل دهی استفاده می شود. این روش در صورتی مناسب است که رفتار ساده باشد و از طریق دیگر قابل آموزش نباشد، مانند زبان آموزی به کودکان، به تدریج و با شروع از آواها و حروف، به سوی کلمات ساده و مرکب.
142- قرارداد رفتاری ( behavioral) توافقی کتبی است که طی آن یک طرف یا هر دو طرف برای وارد شدن در سطحی مشخص از رفتار یا رفتارهای هدف، متعهد می شوند و پیامدی خاص برای واقع شدن یا نشدن رفتار، در قرارداد معین می شود.
143- conditioning.

منبع مقاله: گروه نویسندگان؛ زیر نظر محمد تقی مصباح یزدی؛ (1390)، فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی، تهران: مؤسسه فرهنگی مدرسه برهان (انتشارات مدرسه)، چاپ دوم